انشا درباره مادر | 11 انشا جدید با موضوع مادر و مهر مادری
به مگونیک خوش اومدید؛ در این مطلب از بخش مجموعه انشا ها با مجموعه انشا های زیبا و جدید درمورد مادر و مهر مادری به سبک های مختلف ساده و ادبی برای همه مقاطع و پایه های تحصیلی در کنار شما هستیم. امیدواریم این مجموعه برای شما کاربردی و مفید باشه و بتونید از این نموه ها برای تقویت مهارت خودتون در نوشتن هرچه بهتر و زیباتر استفاده و بهره ببرید.
اگر شما هم به دنبال راهکار و اموزش هستید تا مهارت خودتون رو در نوشتن افزایش بدید و علاوه بر اون نمره های بهتری در درس انشا بگیرید پیشنهاد می کنم در پایان و بعد از این مطلب حتما به این مطلب ما با عنوان “افزایش مهارت انشا نویسی” هم سر بزنید.
ممنون میشیم که با ما در ادامه همراه باشید و در پایان در نظرسنجی شرکت کنید.
انشا جدید با موضوع مادر و مهر مادری
مادر یعنی مهربانی، احترام، دوست و راضی. مادران از قدرت فوق العاده و عجیبی برخوردارند و آن ها 9 ماه ما را حمل می کنند و بعد از آن نیز 24 ساعته مراقب ما هستند و نیاز های ما را تامین می کنند، بدون آن که حقوقی را برای خود بخواهند.
به نظرم تنها در حق کسانی که باید فداکاری کرد مادر می باشد. در تمام لحظات سختی که سپری می کنیم مادر است که در کنار ماست و البته نگران حال و احوال ماست. چه شب هایی که مادر سر بر بالین نگذاشت تا نیاز های ما را تامین کند. چه روز هایی که حال خودش خوب نبود اما با همه ی عشقش برای ما غذا پخت و نگذاشت ما بفهمیم که حالش بد است. چه زمان هایی که نا امیدی در خانواده موج میزد و مادر با وجودش گرمای امید را به خانه می تاباند.
شاید به خاطر همین موضوع است که می گویند بهشت زیر پای مادران است. مادران کارمندان بدون حقوقی هستند که نه تنها وقت بلکه همه وجودشان در اختیار تمام خانواده است. کارمندانی که حتی مرخصی نیز ندارند. زمانی که بچه اش مریض می شود تمام هم و غمش آن کودک بیمارش است که خوب شود. اگر یکی از فرزندانش به جای دوری سفر کند بخشی از مادر نیز با آن فرزند می رود و نگران این است که آیا حاش خوب است یا غذا خورده است.
به راستی چگونه می شود محبت ها و فداکاری های مادر را جبران کرد؟ در واقعیت اگر بخواهم بگویم هیچ کاری در برابر مهربانی های قلب او کافی نمی باشد. هر چقدر که بزرگتر می شویم بیشتر نیازمند حضور و آغوش گرم مادر هستیم. ای کاش می شد روز هایی را کنار بگذاریم تا مادران نیز خستگی خود را از تن برهانند و به هیچ چیز و یا هیچ کسی فکر نکنند. مادر ها باید کمی هم به خود بیندیشند و کار هایی را که به آن علاقمند هستند را انجام دهند.
متاسفانه اغلب ما انسان ها تا وقتی چیز هایی را داریم قدرش را نمی دانیم اما اگر خدای نکرده اتفاقی برای مادر بی افتد تازه می فهمیم که چرا قدر دان و سپاسگزار نبودید. پس از همین جا می خواهم از مادر عزیزتر از جانم تشکر کنم. مادر عزیزم بابت تمام مهربانی ها و فداکاری ها یی که در حق من کردی از تو سپاسگزارم. مرا ببخش اگر گه گاهی تو را اذیت می کنم و کارهایی را انجام می دهم که تو از انجام آن ها ناراحت می شوی. مادر عزیزم ممنونم که در همه حال آغوشت برای من باز است و می دانم تمام این ها در برابر عمر و زیبایی و مهربانی ات ناچیز است اما امیدوارم این را از من بپذیری چرا که من توانایی جبران محبت ها و مهر بی حد مادری ات را ندارم.
مادرهر آنچه یک انسان کامل را باید داشته باشد، دارد. تا وقتی مادر هایمان زنده هستند باید قدر آن ها را بدانیم و دست های زحمت کشیده شان را ببوسیم چون ناگهان به زودی دیر می شود و ما می مانیم و احساسات بروز نیافته.
انشا ادبی جدید و زیبا درباره مادر
آن هنگام که درخشش چشمانت را در آسمان زندگی ام می بینم؛ آن هنگام که جوشش چشمه ی چشمت را در سراشیبی صورت زیبایت برانداز می کنم؛
زمانی که به یاد می آورم چگونه در جستجوی آغوش پرمهرت حجم خالی فضا را لمس می کردم و با بی تابی نامت را بر زبان می آوردم؛ دلم چون کودکی بازیگوش و بهانه گیر در کنج قفس سینه سر بر دیوار می کوبد.
عزیز من، عزیز بودنت را خدا دانست. او که بهشت را زیر پایت نهاد؛ و تو را بزرگ و گرامی داشت. گاه دست هایم روی موج احساس می لرزد و باران اشک در چشمانم به غم می نشیند.
چرا که جوانیت را به پای من ریختی تا جوانم کنی،تا روزی کنارت بنشینم و سرم را بر زانویت بگذارم و نوازش دست هایت را روی صورتم احساس کنم؛ تا روزی تکیه گاهت شوم و انیس تنهاییت.
ای کسی که خورشید در مقابل مهربانی ات شرمنده می شود و ماه چهره در نقاب می کشد، هنگامی که رنج بی خوابی ات را که با گریه های شبانه ی من تفسیر می شود،
تصویر می کنم و زمانی که به یاد می آورم که نمی توانستم لحظه ای حتی به اندازه یک چشم بر هم زدن بی تو بمانم، اشک روی چشمانم پرده می اندازد.
مادرم، ای امید من، هنگامی که با وجودت گل آرزوهایم شکوفه داد و دیوارهای سنگی سکوتم شکست. تو به من زبانی آسمانی یاد دادی، تو آیینه ی آفتابی. مرا مثل آب جذب خودت کردی، تو مرا سبز کردی…
مادرم، ای آن که وجود مقدست سراسر عشق و ایمان و دل دریاییت به وسعت آسمان است، من با واژه هایم که لبریز عشق است همه جا می نویسم که دوستت دارم و بدان که تو را در ایمن ترین و زیباترین عضو بدنم جای داده ام و هر لحظه با هر تپش، قلبم نام زیبایت را زمزمه می کند.
مادرم؛ عشق را بخاطر تو آموختم. دوست داشتن را برای تو نوشتم و تویی که همیشه در زندگی ام ترانه ی امید سردادی. تو را دوست می دارم اگر باور کنی تو خدای روی زمینم هستی.
انشا کوتاه و زیبا با موضوع مادر و مهر مادری
از موسيقي مهر و محبتش، آرزوي عاشق ماندن معشوقاتش، دنياي بي دغدغه اي كه مي سازد، راستي مهر و مروتش، هفت آسمان به سجده اش برآمده اند و خورشيد و ماه از پي هم مي روند تا دستبوس آغوش پرمهرش شوند. غنچه شكوفا مي شود تا لحظه اي عطرش را به خود بگيرد؛ ستاره مي درخشد تا دمي افق چشمانش را به سوي خود بكشد. باران فرو مي ريزد تا قطرات اشكش را در خود گم كند. آري دنيا برايش آفريده شد تا بيافريند زيبايي هايش را. تا اگر قابل بداند خاك زير پايش شوند، تا لحظه اي از لطفش را جبران كنند. اما نمي شود، او آن قدر بزرگ و با عظمت است كه اگر هفت آسمان هم جمع شوند، نمي توانند به بلنداي نامي به اسم «مادر» شوند.
انشا زیبا و خاص درباره مادر برای همه پایه ها
کلمه “مادر” فقط یک کلمه نیست، مادر که می گویی می توانی مزه عشق و مهربانی را روی زبانت احساس کنی، انگار خداوند دنیایی از دلسوزی و زیبایی و فداکاری را در یک کلمه خلاصه کرده و آن مادر است!
مادر یگانه همراه پس از خداوند است که از قبل از تولد با من بوده و همه عمرش یک لحظه از مراقبت و دل نگرانی من دست نکشیده است. در شادی ها با خنده من خندیده و در غم ها و لحظات سخت با من گریه کرده و دلداری ام داده است.
مانند یک دوست در تنهایی ها دستم را گرفته، مانند یک معلم هر آنچه می دانسته به من یاد داده، مانند یک مراقب اشتباهاتم را تذکر داده و برای این که به آرزوهایم برسم از آرزوهای خودش گذشته است.
مادرم فرشته ای است که خداوند بال هایش را گرفته و او را به شکل انسان به زمین فرستاده تا من هیچ وقت احساس تنهایی نکنم. فرشته ای که هروقت اشک روی صورتم جاری شد آن ها را پاک کرد و وقتی بیمار شدم پروانه وار کنارم چرخید و از من پرستاری کرد.
مادر عزیزم! اگرچه بهشت خدا زیر پای تو است اما من همه دنیایم را زیر پاهایت می گذارم و فرشی از محبت و قدردانی برایت پهن می کنم تا از روی آن عبور کنی و با دستانم تاج گلی با عطر وفا برایت می سازم و روی سرت می گذارم چون تو ملکه زندگی من هستی که هر چه دارم از وجود توست.
زحماتی که تو برایم کشیده ای بی نهایت است و من هرگز نمی توانم تا پایان عمرم حتی گوشه ای از آن ها را برایت جبران کنم اما همیشه تلاشم را خواهم کرد که فرزند خوبی برایت باشم و با موفقیت هایم شادی در دلت و لبخند روی لب هایت بنشانم.
دوستت دارم مادر عزیزتر از جانم!
انشا ادبی و زیبا درباره مادر
مادر چونان باغی است با شکوفه لبخند زیبا میشود؛ او ان پناهگاهی است که مرا از هجوم سیاهی و تاریکی در امان میدارد؛ اما من همیشه با نگاهی کودکانه همه ی چیز را به بازی می گیرم؛ و او چه صبور و بردباری در برابر کردار من و چه مهربان و با صفا نوازشم میکند.
زندگی با مادر معنا میشود، دوست دارم ان زمان را که در پناه دست هاي مهربان مادر آرامش می گیرم؛ مادر خوبم را عاشقانه، صادقانه، بینهایت، تا قیامت دوست دارم.
از موسیقی مهر و محبتش، دنیایی بی دغدغه برای فرزندانش می سازد، راستی مهر و مروتش، هفت آسمان به سجده اش بر آمدهاند و خورشید و ماه از پی هم می روند تا دست بوس وجود پر مهرش شوند.
مادر یعنی دلسوز و بی قرار، مادر یعنی امید در سختی ها، مادر یعنی رایحه خوش گل ها، مادر یعنی تمام وجود ما. بوی مادر آرامش بخش دل هاست و بهشت بی صبرانه مشتاق اوست.
نمیدانم چگونه ستایش جان سوزی هاي وی را کنم، نمی دانم چگونه شب هایي را که در خواب ناز بودم و او بیدار ماند را جبران کنم، نمی دانم چگونه بر درد هاي زندگی او دوایی باشم. تا مادرم به بهشت نرود به بهشت نمی روم و پس از گذشت سال هاي سال مهرش در دلم جاری می ماند.
اشک هاي گوشه چشمش را هنگام موفقیتم دوست دارم، نگاه مادرانه اش را هنگام جدایی ها دوست دارم و تا ابد محتاج دستانش هستم، محتاج دستانی که سرم را نوازش میکرد، محتاج دستانی که موقع تب پارچه خنک بر پیشانی ام می نهاد. محتاج ان دستانی هستم که راه بد و راست رابه من نشان داد.
ودر پایان می خواهم بگویم: اي مادر، اي کسی که هر چه گویم تلافی محبت هایت نمیشود، اي کسی که آوردن نامت پر افتخارتر از قهرمان شدن در جهان است، به خاطر تمام خوبی هایي که بی چشم داشت در حقم کردی دوستت دارم.
انشا ادبی و زیبا درباره مقام مادران
مادر اولین تجربه عشق، اولین آغوش و اولین نوازش.
کسی که بی منت و بی دریغ نهایت مهرش را تقدیم فرزند می کند حتی اگر آن ها بی محبت باشند، و هر دفعه که فرزندان اشتباهی مرتکب می شوند آن ها را می بخشد و دوباره در آغوش می گیرد.
لحظه هایش را با دعا برای فرزندانش می گذراند و مدام برایشان نگران است.
شادی او زمانی تکمیل می شود که فرزندانش شاد و خوشحال باشند.
حضورش در خانه گرما بخش است و نبودنش فضای خانه را به مکان بی روح و سوت و کوری تبدیل می کند که نمی توان آن را تحمل کرد، و آغوش پر مهرش تمام دلهره ها و نگرانی های روز را از بین می برد.
زمان هایی است که از او دور می شویم و معنی دلتنگی را می فهمیم و با تمام وجود آرزو می کنیم کاش کنارمان بود.
شاید بعضی از ما تا زمانی که مادرمان کنار ما است قدرش را ندانیم اما همین که او را از دست دادیم تازه متوجه می شویم که بخش بزرگی از زندگی مان از دست رفته و دیگر قابل برگشت نیست، و تمام اتفاقات ساده ی زندگی که هنگام بودنش اتفاق می افتد برایمان شکل رویا و آرزو را پیدا می کند.
مادر و عشق او با هیچ چیز و هیچ کس دیگر قابل مقایسه نیست، آرامشی که یک لبخند ساده ی او به ما می دهد را در هیچ جای دیگری نمی توان پیدا کرد.
زمانی که در زندگی دچار مشکلات می شویم و یا در کارهایمان شکست می خوریم اوست که ما را حمایت می کند و به ما انگیزه ی دوباره می دهد تا تلاش کنیم و موفقیت هایی در زندگی به دست بیاوریم.
همیشه این جمله را شنیده ایم که بهشت زیر پای مادران است. این جمله نشان دهنده ی بزرگی و عظمت، و همچنین جایگاه ویژه ی او نزد خداوند می باشد.
مادر مسئول پرورش و تعلیم و تربیت فرزندان می باشد، اگر ما انسان های خوبی باشیم در واقع نتیجه ی تربیت صحیح مادر است.
خداوند متعال و ائمه ی اطهار در احادیث بارها، ما را به نیکی به پدر و مادر سفارش کرده اند و این موضوع مسئولیت سنگینی بر عهده ی ما می گذارد تا همیشه تلاش کنیم با کارهای خوب، ذره ای از محبت آن ها را جبران کنیم.
اما متاسفانه اگر ما تمام عمرمان را صرف خدمت و محبت به مادرمان کنیم باز هم نمی تواند تنها گوشه ی کوچکی از زحمات مادر را جبران کند.
و در آخر، واژه ها بسیار کوچک تر از آن هستند که او را آن طور که شایسته است، توصیف کنند. امید است همه ی ما فرزندان خوبی برای مادرانمان باشیم.
انشا خاص ادبی با موضوع مادر و مهر مادری
بنام خالق مادر با همه زیباییهایش
مادرم! ای ستارهی وجودم و ای خالق عشق! توی را با همهی وجود میستایم ایشگفتی آفرینش! در وصف تو این بس که پیامبر فرمود:بهشت زیر پای مادران است. مادر من!
ولی زیر پای تو که بهشت نبود! زیر پای تو تمام آرزوهایت بود که به خاطر من از آنها گذشتی! تو یک فرشتهی پاکی که خدا به آفریدن تو میبالد و بهراستیکه بالیدن دارد.
این اعجوبهی خلقت! باوجود تو تمام زشتیها و نگرانیها از وجودم رخت برمیبندد و باران زیبایی و عشق به وجودم نازل میشود. مادر؛ تویی که بیابان وجودم را از عطر خوشت سیراب کردی! و مرا به زندگی امیدوار ساختی و تنهاییهایم را یاور گشتی! اکنون از دور، دستتو، گل سرسبد هستی را میبوسم و خود را خاک زیر پایت میکنم.
انشا بلند احساسی در مورد مادر برای همه مقاطع
مادر عجیبترین آفریده خلقت است. باوجود مادر تمام زشتیها و نگرانیها از وجودم رخت برمیبندد و باران زیبایی و عشق به وجودم نازل می شود. مادر بیابان وجودم را از عطر خوش سیراب کرد و مرا به زندگی امیدوار ساخت و تنهاییهایم را یاور گشت. اکنون از دور، دست او، گل سرسبد هستی را میبوسم و خودرا خاک زیر پایش میکنم.
ان هنگام که درخشندگی چشمانش را در آسمان زندگیام می بینم؛ ان هنگام که جوشش چشمه چشمش را در سراشیبی صورت زیبایش برانداز میکنم؛ زمانی که به یاد میآورم چگونه در جستجوی آغوش پرمهرش حجم خالی فضا را لمس می کردم و با بیتابی نامش را بر زبان میآوردم؛ دلم چون کودکی بازیگوش و بهانهگیر در کنج قفس سینه سر بر دیوار میکوبد. و اشک در چشمانم حلقه می زند.
عزیز بودن مادر را خدا دانست. او که بهشت را زیر پای مادر نهاد؛ و وی را بزرگ و گرامی داشت. تمام وجودم از مهر مادر لبریز، تصویر زیبایش در پس پرده دیدهام نابترین تصویر است؛ از خدا می خواهم حتی برای لحظهاي ذرهاي غم در دلش نیندازد هرچند می دانم دردهایم را در قلب خودش جای می دهد تا از زخمشان اذيت نبینم. نام مقدس مادر را بر قلبم نوشتم تا همیشه آرام جانم باشد.
گاه دستهایم روی موج احساس میلرزد و باران اشک در چشمانم به غم مینشیند. چرا که مادر جوانی خود رابه پای من ریخت تا جوانم کند،تا روزی کنارش بنشینم و سرم را بر زانویش بگذارم و نوازش دستهایش را روی صورتم احساس کنم؛ تا روزی تکیهگاه و انیس تنهاییاش شوم.
مادر کسیست که خورشید در مقابل مهربانیاش شرمنده میشود و ماه چهره در نقاب میکشد، هنگامیکه رنج بیخوابی راکه با گریههاي شبانه فرزندش تفسیر میشود، تصویر میکنم و زمانی که به یاد میآورم که نوزاد نمیتواند لحظهاي حتی به اندازه یک چشم بر هم زدن بی او بماند، اشک روی چشمانم پرده میاندازد.
مادر این امید زندگانی، هنگامیکه با وجودش گل آرزوهای فرزندان شکوفه داد و دیوارهای سنگی سکوت شکست، به آن ها زبانی آسمانی یاد داد، او آیینه آفتاب است و مثل آب فرزندان را سیراب و سبز کرد.
مادر ان است که وجود مقدسش سراسر عشق و ایمان و دل دریاییاش به وسعت آسمان است، من با واژگانم که لبریز عشق است همه ی جا می نویسم که «مادر دوستت دارم» و وی را در ایمنترین و زیباترین عضو بدنم جای دادهام و قلبم هر لحظه و با هر تپش نام زیبای مادر را زمزمه میکند.
در نتیجه همه ی ما دانشآموزان عشق را بخاطر مادر آموختیم. دوست داشتن را برای او نوشتیم و اوست که همیشه در زندگیمان ترانه امید سرداد. مادر را آن چنان دوست میداریم که گویا خدای روی زمین مان است.
انشا درمورد مادر برای همه پایه ها
بشر از دیرباز به نقش ویژه و یگانه مادر و مادرانگی در هستی پی برده و آن را تکریم کرده است. در فرهنگهای کهن و اساطیری، حضور ایزد بانوان، یعنی خدایانی از جنس زن، بسیار مشهود است.
همچنین، باور به مادر، خدایانی که مظهر مهرورزی و زایش بودند. نکته جالب آن است که در بسیاری از آیینهای کهن، از جمله در آیین زرتشت، از زن و زمین به عنوان دو مظهر زایش و رویش ستایش شده است.
این تشابه و اشتراک میان زن و زمین موجب رواج تعابیری چون سرزمین مادری، مام میهن، مادر طبیعت و زبان مادری در زبانها و فرهنگهای گوناگون شده است. زمین به عنوان منشأ موجودات زنده و زن به عنوان منشأ استمرار نسل بشر روی زمین همواره تقدیس شدهاند.
پیدایی نظامهای مادرسالاری و مادرشاهی در ادوار قدیم نیز بیارتباط با این باور تقدسآمیز به زن و مادر نبوده است. ادیان الهی هم تأکیدی فراوان بر اهمیت جایگاه مادر در نظام هستی دارند و پیروان خود را به رعایت حقوق والدین، خصوصاً مادر فرمان دادهاند.