اشعار حافظشعر و مشاعره

غزل شماره 419 دیوان حافظ : وصال او ز عمر جاودان به

فال حافظ
0
(0)

وصال او ز عمر جاودان به
خداوندا مرا آن ده که آن به

به شمشیرم زد و با کس نگفتم
که راز دوست از دشمن نهان به

به داغ بندگی مردن بر این در
به جان او که از ملک جهان به

خدا را از طبیب من بپرسید
که آخر کی شود این ناتوان به

گلی کان پایمال سرو ما گشت
بود خاکش ز خون ارغوان به

به خلدم دعوت ای زاهد مفرما
که این سیب زنخ زان بوستان به

دلا دایم گدای کوی او باش
به حکم آن که دولت جاودان به

جوانا سر متاب از پند پیران
که رای پیر از بخت جوان به

شبی می‌گفت چشم کس ندیده‌ست
ز مروارید گوشم در جهان به

اگر چه زنده رود آب حیات است
ولی شیراز ما از اصفهان به

سخن اندر دهان دوست شکر
ولیکن گفته حافظ از آن به

تعبیر غزل شماره 419 حافظ در فال شما :

زندگی صحنه هنرمندی ماست و تجربه های زیادی در فراز و نشیب های زندگی به دست خواهید آورد تا به مقصد برسید. بردبار باشید و با سختی ها امید خود را از دست ندهید.

اگر هدف های والا دارید باید تلاش و پشتکار خود را نیز بیشتر کنید و با افراد کاردان و باتجربه مشورت کنید، صبور باشید و نهراسید تا به مراد دل برسید.

 

برای مشاهده بیشتر اشعار حافظ کلیک کنید.

 

از نظر شما این مطلب چقدر مفید بود؟

میانگین امتیاز 0 / 5. تعداد آرا: 0

برای این مطلب امتیازی ثبت نشده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا